رادیو جمهوری اسلامی (؟(

اینجا ایران است ...صدای خورد شدن شخصیت یک دختر زیر نگاه هرز آلود یک بسیجی


دوست دارم اتاقم را نقاشی کنم.من نقاشی ام افتضاح است اما از این رنگ خسته شده ام .میخواهم با پاستیل هایی که برادرم وقتی دبستان بودم برایم خرید روی دیوار دایره های مینیاتوری رنگی بکشم ، بعضی جاهایش هم خطوط درهم بکشم ، بالای میز توالتم شکل مغز یک انسان را بکشم ، بالای تختم یک جمله از فروغ را با پاستیل قرمز بنویسم ، بالای میز مطالعه ام بنویسم :‌ " حتی میمون ها هم از درخت می افتند " . کنار چوب لباسی ام چند گیر لباس بکشم . دوست دارم شلوغ شود خیلی هم شلوغ....

اه ، لعنت به من که یادم رفته بود پاستل های به درد نخور را. که رنگ نمیدهند دیگر. میبینی؟ایده ام فاسد شد

غار تنهایی

تنها تر از آنچیزی بودم که فکرش را میکردم