- دوست دارم توله سّگ
+ میمیرم برات کرّه خر
دستهایم را گذاشته ام روی گلویش ، خوشش آمد ... من فشار دادم ... لبخند زد ... بیشتر فشار دادم ... لبخندش کمی محو شد ... بیشتر فشار دادم ، خیلی زیاد ... نمیتوانست نفس بکشد ... به  خِر خِر افتاد ... بیشتر فشار دادم ... ...

فقط نگاهم میکرد ، بی هیچ نفسی ... نگاهش کردم .. فقط نگاه

{آخرین کسی که در ذهنم کشتم }
من یک تک گو هستم و به همین بسنده میکنم
دو چیز رو نمیتونم بیان کنم
نفرت و عشق 
اونوقت این مردایی که یقه ی لباسشون رو باز میزارن و با پشم سینشون کلاس میزارن ... نه برینم بهتون خوبه؟خودت بگو!
ناخنم زیر لاک صورتی چه عشقی میکند
من و تو هیچی ِ هیچی هم که نداشته باشیم ، چهارتا دونه خاطره داریم که سه تاش خوبه ...
همینه که گرفتارتم ... که گرفتارمی

تفاوت خلقت

سر تا پای یکی رو باید طلا گرفت
سر تا پای یکی هم عن